o*o*o*o*o*o*o*o
اصلأ ما عادت داریم
به ترجمه کردن رفتار دیگران
اگر اینطور نبود
اگر تا تقی به توقی نمیخورد
از رفتارهای کسی که به تازگی یکجای زندگیمان پیدایش شده
برداشت های عاشقانه نمیکردیم
و بعضی شب ها تا صبح روی فلان حرف یا رفتارش حساس نمیشدیم
و
داستانی که دوست داشتیم
نمی ساختیم
و ذوق نمی کردیم
این همه آدم اسیر عشق های یک طرفه اطرافمان نبودند
اشتباهمان اینست
که فرصت نمیدهیم
آدمها به زبان بیایند
تا نگاه مهربان دیدیم
خیال میکنیم عاشقانه است
تا کمی توجه و حمایت دیدیم دلمان به عشقی گرم میشود که توی ذهنمان ساختیم
تا اسمش را صدا کردیم
و در پاسخ "جانم" شنیدیم
دلمان لرزید و
عشق آمد نشست
روی شانه هایمان
اما این برداشت های اشتباه
یکجا راه درست را پیدا میکنند و
دستشان رو میشود
آن وقت اسمشان را میگذارند
" سوء تفاهم "
و هیچ کاری هم از دستت برنمی آید
وقتی کسی اسمش را صدا زد
و جانم شنید
وقتی نگاه هایی که تو تحویل گرفتی
به دیگری سپرد
وقتی فهمیدی
آهنگ عاشقانه ای که برایت فرستاد
برای دیگران هم ارسال شده
وقتی به خودت آمدی
و دست پیش بینی هایت رو شد
تازه آن وقت می نشینی و
کلاف دلخوشی هایت را می شکافی
غصه میخوری و
به حماقت خودت توی آینه میخندی
اما یاد میگیری
تا آدمها با زبان خودشان خیلی چیزهارا نگفته اند
از رفتارهای نامفهوم و اتفاق های پیش پا افتاده ی عادی چیزی که دلت میخواهد
نسازی و
ناراحت یا دلخوش نشوی
لطفأ جوری خیالبافی کنید
که وقتی حقیقت را فهمیدید
تلخی أش
حال زندگیتان را بهم نزند